(مسعود اکبری مطالب اموزنده)
قالب وبلاگ

(مسعود اکبری مطالب اموزنده)
قرآن کریم: بخوان به نام پروردگارت كه انسان را از علق آفريد، بخوان به نام پروردگارت که كريمترين [كريمان] است 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان (مسعود اکبری مطالب اموزنده) و آدرس m-akbari.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





چت باکس


در حقیقت خداوند مهربان به دنبال بهانه هایی ست که به واسطه لطف و مرحمت بسیار زیاد خود از تقصیر بندگان خود بگذرد و آنها را وارد بهشت کند گاهی به بهانه آب دادن به سگی و گاهی به بهانه دست کشیدن بر سر یتیمی و گاهی اشکی و زبانی که برای دفاع از مظلومی حرکت کند مردي بود بسيار متمكن و پولدار، روزي به كارگراني براي كار در باغ نياز داشت، بنابراين پيشكارش را به ميدان شهر فرستاد تا كارگراني را براي كار اجير كند. پيشكار رفت و همه كارگران موجود در ميدان شهر را اجير كرد و آورد و آنها در باغ به كار مشغول شدند، كارگراني كه آن روز در ميدان نبودند، اين موضوع را شنيدند و آنها نيز آمدند. روز بعد و روزهاي بعد نيز تعدادي ديگر به جمع كارگران اضافه شدندگرچه اين كارگران تازه غروب بود كه رسيدند، اما مرد ثروتمند آنها را نيز استخدام كرد. شبانگاه ،هنگامي كه خورشيد فرو نشسته بوداو همه كارگران را گرد آورد و به همه آنها دستمزدي يكسان داد. بديهي ست آناني كه از صبح به كار مشغول بودند آزرده شدند و گفتنـد اين بي انصافي است چه مي كنيد آقا؟ ما از صبح كار كرده ايم و اينان غروب رسيدند و بيش از دو ساعت نيست كه كار كرده اند بعضي ها هم كه چند دقيقه پيش به ما ملحق شدند. آنها كه اصلاً كاري نكرده اند. مرد ثروتمند خنديد وگفت: به ديگران كاري نداشته باشيد. آيا آنچه كه به خود شما داده ام كم بوده است؟ كارگران يكصدا گفتند: نه آنچه كه شما به ما پرداخته ايدبيشتر از دستمزد معمولي ما نيز بوده است. با وجود اين انصاف نيست كه ايناني كه دير رسيدند و كاري نكردند همان دستمزدي را بگيرند كه ما گرفته ايم. مرد دارا گفت: من به آنها پول داده امزيرا بسيار دارم من اگر چند برابر اين نيز بپردازم چيزي از دارائي من كم نمي شود،من از استغناي خويش مي بخشم شما نگران اين موضوع نباشيد شما بيش از توقعتان مزد گرفته ايد پس مقايسه نكنيدمن در ازاي كارشان نيست كه به آنها دستمزد مي دهم بلكه مي دهم چون براي دادن و بخشيدن بسيار دارم،من از سر بي نيازيست كه مي بخشم.

بعضي ها براي رسيدن به خدا سخت ميكوشند. بعضي ها درست دم غروب از راه مي رسند. بعضي ها هم وقتي كار تمام شده است، پيدايشـان مي شـود. امـا همه به يكسان زير چتر لطف و مرحمت الهي قرار مي گيرند، شما نمي دانيد كه خدا استحقاق بنده را نمي نگرد بلكه دارائي خويش را مي نگرد. اوبه غناي خود نگاه مي كند نه به كار ما. از غناي ذات الهي، جز بهشت نمي شكفد بايد هم اينگونه باشد. بهشت، ظهور بي نيازي و غناي خداوند است.

پ.ن:اين حكايت منتسب است به حضرت مسيح



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 30 فروردين 1391 ] [ 22:37 ] [ مسعود اکبری ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید عشق لالایی بارون تو شباست نم نم بارون پشت شیشه هاست لحظه شبنم و برگ گل یاس لحظه رهایی پرنده هاست توخود عشقی که همزاد منی توسکوت من و فریاد منی توخود عشقی که شوق موندنی غم تلخ و گنگ شعرای منی وقتی دنیا درد بی حرفی داره تویی که فریاد دردای منی توخودعشقی که همزاد منی تو سکوت من وفریاد منی دستای توخورشید ُ نشون میدن چشمای بستمو بیدارمی کنن صدای بال پرنده رو لبات توگوشام دوباره تکرارمی کنن زندگی وقتی که بیزاری باشه روز و شب هاش همه تکراری باشه شاید عشق برای بعضی عاشقا لحظه بزرگ بیداری باشه عشق لالایی بارون تو شباست نم نم بارون پشت شیشه هاست لحظه عزیـز با تو بودنه آخرین پناه موندن منه توخود عشقی که همزاد منی توسکوت من و فریاد منی
امکانات وب